پُرم
با نامه هایی از غربت
از جمعه های بی پولی
بر نیم کت های پارک های مجانی
از خبر های ناگوار
از بغض ها و
تحمل های اجباری
در شب های بی ستار ه ی نگهبانی
از نامه های عاشقانه
با گریه های بی صدا
لای پتو های خاکستری
من
صندوق پُستی هستم
از سال های دور
جامانده
بر دیوارِیک سربازخانه ی قدیمی .
هوشنگ رئوف