شب و بیابان
و آسمانی دل تنگ
و برفی
که سنگین سنگین
بر گرده ی زمین می نشیند
تا چشم می رود
نه جاده ای
نه رد پایی
به کدام سمت ِاین سپیدی پهناور
بانگ بر آورم
آه ه ه ه های... آه ه ه های...
مسافر ِ تک و تنهایم .
هوشنگ رئوف
ملهم از یک تک بیت لُری