بیمارستان
یقین داشته باش
که نیمه شب است
اما تصور کن
فقط تصور کن
اینجا بیمارستان نیست
تصور کن
کاروانسرایی ست
در سال هایی خیلی دور
با حجره حجره بار امانتی
تصور کن
ناطور را خواب برده است
ومرگ
راهزنی ست پشت دیوار
در کمین بار های امانتی
و این را یقین داشته باش .
هوشنگ رئوف
اسفند 90 بیمارستان ....