چقدر کوچه ها را دویده اند
در فرارهای تاریک
و چه میدان ها
و خیابان هایی را
نجویده قورت دادند
در جمعه های بارانی
حالا
پرت افتاده اند
در گوشه ای از خستگی
و با گره کور بند هایشان
درست شده اند
شبیه قیافه ی خودم
کفش هایم را می گویم .
هوشنگ رئوف