با باد رفتیدیا مثل بادکودکی های کار و کتکو شادمانی غروب هااز مزد رنج های روزانه امکه بهاییک بطری کوچک نفت بودبرای دهلیزیکه خانه مان بود.
هوشنگ رئوف