بی آنکه بدانند می افتند ( هوشنگ رئوف )

 

بی آنکه بدانند می افتند 
از بال های پرواز 
و برهنه می رقصند 
در هیاهوی آتش 
تا جیک جیک های برشته بخوانند 
زیر دندان هایی 
در محال گرمسیر 
حکایت گنجشک هایی ست 
که از سرما 
کوچ می کند 

 

 

هوشنگ رئوف
اتفاق این شعر را در یکی از شهر های جنوب دیده ام