میان گریه و گرما ( هوشنگ رئوف )


میان گریه و گرما 
صدای کودکی می پیچد 
◄( آوِ لیله آو ) 
دودبه آب 
آویزان بر نی بازوان اش
کودک کاسب گورستان . 

 

 

هوشنگ رئوف


◄آب لوله آب = 
بعداز ظهر های پنجشنبه بیشتر تابستان برای شستن و خنک کردن گورها